امروز دوشنبه دوم دی ماه ...
از یکی مجلات داستانی بهم پیشنهاد شد براشون داستان بفرستم. یکی از داستان هام رو ویرایش کردم و فرستادم. امیدوارم پذیرش کنند و چاپ بشه... خیلی هیجان زده ام... دو سه ساعت هم داشتم روی داستانم کار می کردم. یعنی واقعا دارم تلاش می کنم و راه پیدا می کنم برای چاپ داستانها...خیلی هم ازم انرژی میبره... باید چند تا داستان دیگه هم بنویسم.
برای دیدن لبخند تو همه ی تلاشم رو می کنم...
- ۹۸/۱۰/۰۲