چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

امروز یکشنبه 7 فروردین بود. الان اخر شبه... صبح با دوستان رفتیم کوه و خیلی خوش گذشت...

همسرم سرفه می کنه و نمی دونیم کروناست یا سرماخوردگی ساده! فعلا مهمونی نرفتیم و کسی هم خونه مون نیومده. امشب شام دعوت بودیم جایی که گفتیم نمیاییم.

امروز عکس دورهمی و دوستام را توی اینستا گذاشتم... بعد از حدود دو سال که دیگه فعالیت نداشتم و خیلی ها سراغم را گرفتند و گفتند چه عجب!

نوشتم به قول شاعر "دل بی دوست دلی غمگین است" و خداراشکر که من دوستان خوبی دارم...

یه مطلب هم از یکی از وبلاگ نویسان قدیمی خوندم که خیلی جالب نوشته بود درباره ی دوستی های عمیق که یهو به مکشل می خوره و دلت را می شکونند و قضاوتت می کنند و دوستی ات جوری میشه که دیگه نه می تونی مثل قبل ادامه بدی و نه دلت میاد از بین ببری. می گفت راهش اینه سطح دوستی را تقلیل بدی و کم کم درهای قلبت را ببندی و دیگه از همه چی خودت براش نگی و برسونی به سطح دوستی را... بشه برات مثل یه دوست خیلی دور... مثل بقال سرکوچه... مثل یه همکار دور... باهاش یه سلام احوال و گفت و شنود سطحی داشته باشی ولی دیگه از اسرارت براش نگی و توی حریم خودت راهش ندی. و البته نوشته بود که این فرآیند خیلی رنج داره و خیلی سخته...

دقیقا رنجی که من چندین ماه کشیدم... بلایی که سر من اومد و صمیمی ترین و عمیق ترین دوستی که داشتم را از دست دادم و کنارش رابطه ام با بقیه ی دوستان هم تقلیل پیدا کرد. اون دوستی که باهاش توی عمیق ترین سطح دوستی بودم ولی خیلی بی رحمانه یهو و بی مقدمه رابطه را قطع کرد و حتی فرصت نداد تا کم کم رابطه را تقلیل بدیم و اینقدر اذیت نشیم. حتی اجازه ی گفتگو نداد. و اینقدر ماه ها به من رنج داد تا کلا بی خیال همه شون شدم. 

ولی خب انگار دنیا همینجوری ها شده و خیلی ها دارند این رنج ها را می کشند. ولی به جاش امروز خیلی از دوستان بهم حس خوب دادند. دو نفر بهم گفتند لبخند قشنگت همیشه توی ذهن ما مونده... یه دوست وبلاگ نویس قدیمی بهم گفت مشتاق دیدار... یه دوست تازه یافته که امروز باهاش کوه بودم بهم گفت: گرامی و گرانقدری...

خلاصه کسانی را از دست دادم و به جاش دارند آدم های تازه وارد زندگیم میشن... 

وینگولی هم دیروز چند تا عکس از خودش و جزیره برام فرستاد. خلاصه در کل اوضاع خوبه... دل زخم دیده ی منم داره بهتر و بهتر میشه... 

ولی این نکته خیلی مهم و جالب بود و باید توی ذهنم بسپارم که سطح دوستی ها را حواسم باشه و همه کس را به حریم خودم راه ندم... هر جا اذیت شدم آروم آروم سطح دوستی را تقلیل بدم و از عمق بکشونم به سطح... خلاصه توی حوالی 45 سالگی چه درسهایی دارم می گیرم هنوز....

خدایا ممنونم بابت همه نعمت هات...لطفا مثل همیشه هوام را داشته باش و بهترین رفیقم باش. مرسی و دمت گرم!

  • ۰۱/۰۱/۰۷
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی