چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

امروز جمعه 19 فروردین ماه بود. چند روز از ماه رمضان هم گذشت ولی من نوتنستم هنوز روزه بگیرم. هنوز این سرماخوردگی یا کرونا یا هرچی بود از توی بدنم نرفته. هنوز ضعف دارم. هنوز دماغم گرفته. هنوز حالم سر جا نیومده. دیروز فکر کردم کمی بهتر شدم و به کارهای خونه رسیدم و عصر از بس حوصله مون سر رفته بود رفتیم کمی گردش و شام خوردیم و اومدیم خونه. ولی بعدش انگار خسته شده بودم و خوب نخوابیدم و خلاصه امروز گیج و ویج و بی حوصله بودم. یه قرص خوردم و بعدش هی ضعف داشتم و خوابیدم.

خلاصه هم روحی و هم جسمی حالم سر جاش نیست. انگار دوباره خسته شدم از همه چی. هیشکی را هم که ندارم که بتونم یه ذره راحت باهاش حرف بزنم و بگم چه مرگمه... خواهر که ندارم. ریحانه را هم که خیلی وقته ندیدمش. روزه می گیره و مشغله داره و منم که این چند روز مریض بودم و خلاصه هیچی به هیچی. دلم از دوستهای قدیمی هم که شکست و هنوز دلم زخم دیده است و دیگه انگار دلم باهاشون صاف نمیشه که بخوام حرف بزنم یا درد و دل کنم. کلا هم اینو فهمیدم که همه مشغله دارند و گرفتار زندگی خودشون. کسی زیاد حوصله نداره بخواد به حرف و درد و دل بقیه گوش بده.

اون دوستی که چندین سال سنگ صبور همدیگه بودیم وقتی زد همه چی را نابود کرد معلومه اینجوری میشه. حالا دیگه باید هی سر خودم را گرم کنم تا بگذره زندگی. فقط کاش از نظر جسمی خوب بشم تا بتونم برسم به کار و زندگی و پیاده روی و اینا. تا حداقل از لحاظ جسمی کم نیارم. 

کاش بازم بی دلیل خوشحال و امیدوار باشم. کاش بازم بتونم به آدم ها اعتماد کنم. کاش بازم بتونم آدم ها را دوست داشته باشم. 

قبلا می گفتم از کوزه همان تراود که در اوست. وقتی دل آدم عاشق  و بی تابه می خواد از عشق بنویسه.

الان می دونم بیش از همه چیز دل من پر ار رنج و خشم و کینه است. هرچی می خوام از چیز دیگه ای بنویسم و بگم نمیشه. دلم رنج دیده است. دلم زخم خورده. توی دلم دیگه اونجوری عشق پرشور نیست. دیگه دلم نمی خواد قربون صدقه برم. خلاصه حال خودم را نمی فهمم. مدتی فکر می کنم خوب شدم ولی بعد می بینم نه هنوز اون رنج و زخم و درد ته وجودم هست. زخم حرف های ناحقی که شنیدم. زخم قضاوت های بی مورد. زخم بی مهری ها... 

خسته ام... خسته... ولی خب همینه که هست. بازم باید زمان بگذره... 

  • ۰۱/۰۱/۱۹
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی