امروز جمعه 30 تیرماه بود ... گلی وشوهر و بچه هاش برای ناهار اینجا بودند ... کلی خاطرات قدیمی رو مرور کردیم ...
خیلی دلتنگم ولی دارم تحمل می کنم ...
زیاد انگیزه و حوصله ندارم بیام توی این وبلاگ بنویسم ... کلا هم این روزا خیلی مشغله داشتم ... این هفته انشالله عقد ص است . برای سیسمونی ه هم کلی رفتیم خرید ...
کلا یه سر دارم و هزار سودا ... وقت مناسب برای نوشتن نداشتم و ندارم ...
- ۹۶/۰۴/۳۰