امشب این شعر رو دیدم و لذت بردم ازش ....
مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است
لذت عشق من و تو نرسیدن به هم است ،
ما دو مغرور ، دو خودخواه ، دو بد تقدیریم
عاشقی کردن ما شرح عدم در عدم است ،
مثل یک تابلوی نیمه ی نفرین شده ای
دست هر کس که به سوی تو بیاید قلم است ،
عشق را پس زدی ای دوست ولی پیش خدا
هر که از عشق مبّرا بشود ، متهم است ،
می روی ، دور نرو ، قبل پشیمان شدنت
فکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است ،
قبل رفتن بنشین خاطره ای زنده کنیم
بنشین چای بریزم ، بنشین تازه دم است ...
- ۹۶/۰۵/۲۲