کاش می تونستم راحت بنویسم ... از دلتنگیهام بنویسم ... از اینکه که حالم خوب نیست ... از اینکه چقدر بد شد که اینجوری شد ...
تو چطور دلت اومد منو بذاری کنار ؟ چطور دلت اومد دیگه منو نداشته باشی ؟
زندگی اینجوری تلخ و کشنده است ... بی هیچ امید و انتظاری ...
کسی حال منو نمی فهمه ... حرفی هم نمیشه زد ... باید تحمل کرد ... فقط تحمل و صبوری ...
امشب سرم درد می کنه ... شاید دوباره سرما خورده باشم ... یه قرص سرماخوردگی خوردم ... پای دخترم پیچ خورده و آتل بستیم براش ... باید استراحت کنه ...
خیلی خسته ام ... از همه چی خسته ام ...
چطور فراموش کردی اون همه نزدیکی رو ؟
- ۹۷/۰۱/۱۵