دارم داستان "آئورا " از کارلوس فوئنتس رو می خونم...
صفحه 23:
"سرانجام می توانی ببینی که این چشمها سبز چو دریایند،موج می زنند،به کف می نشینند،دیگربار آرام می شوند و آنگاه باز چون موجی بر می آشوبند."
- ۹۸/۱۱/۲۱
دارم داستان "آئورا " از کارلوس فوئنتس رو می خونم...
صفحه 23:
"سرانجام می توانی ببینی که این چشمها سبز چو دریایند،موج می زنند،به کف می نشینند،دیگربار آرام می شوند و آنگاه باز چون موجی بر می آشوبند."