چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
  • ۰
  • ۰

من و دستان خدا...

دستانم محکم در دستان خداست و دل آرام هستم...

این را دیشب فهمیدم... فهمیدم که خدایی دارم که همیشه با من است... خدایی که در خواب و بیداری و در هر حالت با من است... صدایم را می شنود... فکرهایم را می خواند... توی قلبم نشسته و خلاصه همیشه و همه جا هست و کامل و دقیق می داند درباره ی هر چیزی...

برای همین وقتی خودم را به دستانش می سپارم خیالم بابت همه چیز راحت می شود... بهش تکیه می کنم و دیگر نگران هیچ چیز نیستم. می دانم خودش هوایم را دارد و هر کاری لازم باشد انجام می دهد... 

چند دقیقه پیش اسفند دود کردم... بوی اسفند پیچیده توی خونه... چند تا هم چایی خوردم! بی خود و بی جهت! پیاده روی و دوچرخه سواری هم رفته ام دیروز و امروز... 

می خواهم بروم الان به یکی دو تا از گلدان هایم برسم امروز. خاکشان را عوض کنم... قلمه بزنم...

چشمم که به گل و گلدان هایم می افتد پر از حس خوب می شوم... خوشحالم که توی این دو سال و اندی اینهمه گل و گیاه قشنگ پرورش داده ام... حسن یوسف و بنجامین را گذاشته ام پشت پنجره و آفتاب ملایمی می افتد روی برگهایشان... لذت می برم از بازی نور و سایه با برگها و گلها.... 

دو سه تا از گلدان ها را هم گذاشته ام توی بالکن... بقیه هم که گوشه و کنار سالن... هر بار جایشان را عوض می کنم... دستی به سر و رویشان می کشم... دلخوشی لطیفی هستند این گلها برایم...

  • ۰۰/۰۵/۲۳
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی