خسته ام...دلتنگم...دلم بهانه می گیرد...
دیروز واکسن زدم...امروز ضعف داشتم و بی حال بودم...
خس نوشتن نداشتم انگار...حرف خاصی هم دیگه انگار ندارم...
بس که انرژی و مهربونی نثار دیگران کردم انگار تموم شدم! خالی شدم...گاهی انگار فقط دلم سکوت و سکون می خواد...هوا هم عالی شده...عاشق این روزهای آخر شهریور هستم و بعدش پاییز...
شاید پاییز که بیاد حال منم بهتر و بهتر بشه....
نمی دونم چرا اینجوری شد...دنیای من خالی شد از عشق...خالی شد از دوست داشتن...خالی شد از مهر ورزیدن...
دنیای بدون دوست داشتن سرد و خالی است...یخبندان...
- ۰۰/۰۶/۲۳