چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
  • ۰
  • ۰

دلم می خواهد بنویسم ولی حسش هم نیست! معجون خواستن و نخواستن! دیروز باغ بودیم. عکس گرفتم از خودم و فرستادم برای دوستام. خیلی تشویقم کردند برای لاغر شدنم.  انگیزه گرفتم بازم تلاش کنم و انشالله ۵ کیلو دیگه کم کنم. باید چند روز جدی تر رژیم باشم و ورزش را بیشتر کنم. آبان پارسال هم رفته بودم باغ و برای بچه ها عکس فرستاده بودم. امسال بهشون گفتم یک سال چه تند گذشت. فقط الان من ۱۴ کیلو لاغر تر از پارسال هستم. رفیق عزیزم برام نوشت آفرین! همون رفیقی که با هم قرار گذاشتیم رژیم بگیریم و گفتیم جنگ جنگ تا پیروزی. و الان باهام حرف نمی زنه و نمی دونم چقدر وزن کم کرد و الان چند کیلوئه! رفیقم رفته سفر....رفته جزیره....براش خوشحالم. چند ماهه حتی عکسی از خودش نفرستاده که ببینم چه جوری شده. حالا شاید از سفر عکس بفرسته‌...امیدوارم شاد و سلامت باشه و دنیا بر وفق مرادش بچرخه...

تصمیم گرفتم توی گروه کمتر حرف بزنم و مصدع اوقات دوستان نشم. دوستان درون گرای ساکتی که حرف خاصی ندارند. منم حرف بزنم فقط ساکت تماشا می کنند. خب چه مرضی هست که براشون حرف بزنم؟! دیگه از این به بعد هر وقت دلم خواست چیزی بگم میام اینجا می نویسم. هم مکتوب میشه و باقی می مونه هم خودم راحت تر هستم . هم برای دیگران بهتره. هی الکی حرف و پیام نمیره اوی گروه که بعدش بگن وقت نداریم بخونیم. 

امروز هم صبح هم عصر رفتم پیاده روی. هوا هم ابری و خنک و پاییزی و قشنگ.....خلاصه خدارا شکر... فعلا هنوز زنده ایم و سلامتیم و انرژی ای هست برای پیاده روی و ورزش و گذران زندگی....

  • ۰۰/۰۸/۰۸
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی