چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

دیروز عصر کلی توی پارک پیاده روی کردم با دوستم و کلی لذت بردیم از هوای پاییزی و گفتیم و خندیدیم. 

امروز کار بانکی داشتم و رفتم با همسرم دنبال امورات زندگی...

زندگی خیلی کار داره و هر روز باید دنبال یه سری کارها رفت تا از زندگی عقب نمونیم! 

این روزها شعارم این شده که زندگی کوتاهه و معلوم نیست چقدر فرصت داریم و باید تا می تونیم لذت ببریم و شاد باشیم و جوری زندگی کنیم که اگه فردا مردیم و نبودیم خیال خودمون و بقیه راحت باشه. بدونیم هر کاری باید انجام میدادیم را انجام دادیم و بدهکار خودمون نماندیم. 

از گروه دوستان دیگه رنجیده شدم و دیگه واقعا دارم دل می کنم  و کاری بهشون ندارم. دیگه دلم نمی خواد درباره خودم و زندگیم چیزی بگم بهشون. دیگه احساس می کنم حرفی بین مون نمونده. اینقدر غرض ورزی دیدم که دیگه خسته شدم. همه چیز تغییر کرده و عوض شده. دیگه اون دوستهای مهربون و خوشحال و خوش قلب نیستیم. دیگه هر حرفی بزنم چند نفر کمین کردند نکته بگیرند و کنایه بزنند و زرنگی و قدرت و هوش و حاضر جوابی خودشون را ثابت کنند. منم واقعا نه دیگه می خوام چیزی ثابت کنم و نه دیگه حرفی دارم. 

خدارا شکر دارم از زندگیم لذت می برم و دوست و رفیق و آشنا هم اینقدر دارم که بی خیال این ۴_۵ تا بشم. 

آدم ها فکر می کنند دوست قدیمی را از خودشون برنجانند و طرد کنند جای دیگه مغازه دوست فروشی هست و مثلا میشه بری بگی یه دوست قدیمی ۲۰ ساله بهم بدین لطفا که ۲۰ سالگی من توی دانشگاه را یادش باشه!

اگه جایی این جوری دوست و رفیق می فروشند برند بخرند. من که دیگه از خودم مایه نمی گذارم براشون. 

والسلام

  • ۰۰/۰۹/۰۹
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی