آخر شب سه شنبه 5 بهمن است. دارم کتاب الینور آلیفنت کاملا خوب است را می خونم. تقیربا نصف بیشترش را خوندم. برام جالبه...
بعد از سالها و ماه ها، این چند روز در حالتی قرار گرفتم که با هیشکی چت نمی کنم! توی واتس آپ هیچ خبری نیست. فقط گروه دوستان دبیرستان هست که اونا هم ساکت شدند و منم حرفی ندارم باهاشون.
برام یه عادت مزخرف شده بود این سالها... اینکه هی همش توی واتس آپ با چند نفر یا با گروه دوستان دانشگاه چت کنم و هی از خودم گزارش بدم و بخوام از بقیه باخبر باشم. در صورتی که هیچ ضرورتی نداشت. فقط شده بود یه عادت و یه وقت تلف کردن الکی. و الان دارم این عادت را ترک می کنم.
گاهی آنلاین میشم و سری می زنم و می بینم هیچ خبری نیست. با کسی هم نمی خوام حرف بزنم. توی اینستا هم خبری نیست. کلا انگار همه ی دوستان به این بلوغ فکری رسیدند. دیگه نه کسی پست می گذاره و نه کسی چیزی می نویسه و نه چیزی میگه. لابد همه فهمیدند این فضاهای مجازی فایده نداره... همه فهمیدند این دوستی های از راه دور فایده نداره... همش میشه اعتیاد الکی و سوتفاهم و بعدشم فاصله گرفتن. هیچ کدوم واقعا توی زندگی آدم نیستند.
امروز قبل از ظهر با ریحانه رفتم پیاده روی و کمی گپ زدیم. حالا داشتم با خودم فکر می کردم همین ریحانه برام مونده اخر دست. دوستی عادی که خونه اش توی محله خودمونه... نزدیکمه... باهاش پیاده روی می کنم و حرف می زنم و توی دنیای مجازی هم هیچوقت چت نمی کنیم. نوشته های منو نخونده... نمی دونه من چه جوری می نویسم. من واقعی توی زندگی روزمره رو می شناسه. از نزدیک نگاهم می کنه، لحن حرف زدنم را می شنوه، چشمهام رو می بینه، زبان بدنم رو می بینه، توی خونه ام میاد و سبک زندگیم رو می بینه، می بینه چطور لباس می پوشم و چطور راه میرم و چطور غذا می خورم. این چیزا رابطه و آدم ها را واقعی و قابل شناسایی می کنه. نه فقط چت کردن و کلمات تایپ شده. نه استیکرها و پیام های فورواردی...
یه بار چند سال پیش به الینور گفتم انگار ریحانه حسادت می کنه که من زیاد با تو حرف می زنم، بهم گفته این دوستان مجازی و راه دور فایده نداره...الینور عصبانی شد و گفت : بی خود کرده! بهش بگو مجازی عمه اته! ما دوستان بیست ساله هستیم و 4 سال با هم توی یک کلاس و پشت یه میز و صندلی ها بودیم و هر روز همدیگه رو می دیدیم و سلام و احوال داشتیم.
الان دلم می خواد یکی به الینور بگه پس چی شد دوست بیست و چند ساله؟! چرا زدی نابود کردی همه چی رو؟ چرا پس دیگه همه چی تموم شد؟ پس چرا ریحانه باقی موند ولی تو ناپدید شدی؟
زندگی در تغییر است... همه چی در تغییر است...
ولی فعلا خوشحالم که تونستم این عادت را بگذارم کنار. با هیشکی چت نمی کنم و سرم افتاده توی کتاب خوندن... مثل قدیم ها... باید همین روش را ادامه بدم. روش خیلی سالم تر و بهتریه...
- ۰۰/۱۱/۰۵