صبح چهارشنبه ۶ بهمن است.
غمی در استخوانم می گدازد... ولی چاره ای نیست باید بگذارم تا بگدازد تا بلکه کم کم خاکستر شود و خاموش شود.
زندگی همین آمدن ها و رفتن ها ست...زندگی همین دل بستن و دل کندن هاست...زندگی همین نارو خوردن هاست...زندگی همین دل شکستن ها ست...و بعد دوباره کمر راست کردن و با تجربه تر و صبورتر ادامه دادن ها...
امروز کلی کار دارم. برم برسم به کارهام... بعد بازم میام می نویسم.
- ۰۰/۱۱/۰۶