چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
  • ۰
  • ۰

خداراشکر...

الان بعدازظهر یکشنبه 17 بهمن 1400 است.

این چند روز دوباره سویه ی اومیکرون کرونا همه گیر و زیاد شده و همه شهرها قرمز شدند و از هر کسی می شنوی خانواده اش درگیر بیماری شده اند. خلاصه اعصاب معصاب دیگه برای کسی نمونده. دوساله همه ی مردم دنیا دارند با ویروس کرونا و سویه های مختلفش سر و کله می زنند.

منم دیروز معده ام درد گرفته بود و قبل از ظهر استفراغ کردم و ضعف داشتم و حالم خوب نبود و پیاده روی هم نرفتم و تا عصر بیشتر استراحت کردم. 

دلتنگ و قاتی پاتی هم بودم و چند تا نوشته ها و ایمیل های قدیم را خوندم کلی چیزهای جالب یادم اومد و دستگیرم شد! یکی اینکه بعضی ها که منع دیگران را می کردند الان خودشون توی همون شرایط گیر کردند و دقیقا دارند همون رفتارها را بروز میدن! یعنی انگار همه چیز دوباره تکرار شد! نوع رفتارها، نوع احساسات، نوع حرفها...مثل یه فرمول یا قانون و قاعده که عینا تکرار بشه. بدون کم و زیاد. فقط باید منتظر بمونم ببینم بقیه ی فرمول و واکنش ها هم همون جور پیش میره یا نه!

عصر و شب کمی به کارهام رسیدم و یه غذای ساده پختم که برام خوب باشه. بعدشم یه فیلم خارجی قدیمی دیدیم که جالب بود ولی اسمش رو دقیق نمی دونم چی بود! یه آقای نویسنده بود که وسواس داشت و بعدش عاشق یه خانم گارسون رستوران شد. آقاهه اخلاق های تندی داشت و با اینکه قلبش مهربون بود با حرفهاش دیگران را می رنجوند. ولی بعد کم کم یاد گرفت هم از وسواسش کم کنه هم بهتر رفتار کنه...

شب خوب خوابیدم تقریبا. امروز صبح هم پاشدم و تصمیم گرفتم تند تند برسم به امور خونه. همه جای خونه را جاروبرقی کشیدم و اتاق خواب را گردگیری کردم و خلاصه خونه دسته گل شد. ناهار هم پختم و بعدش رفتم پیاده روی. تا ظهر پیاده روی کردم و اومدم خونه. کمی توی آفتاب کنار گلها دراز کشیدم. خیلی آرامش گرفتم و با خودم گفتم ببین چقدر دنیات آروم تر و راحت تره وقتی با کسی حرف نزنی. برای چی خودت را درگیر حرفها و مشکلات دوستان دور می کنی؟ برای چی درگیر روابطی میشی که هیچ فایده ای برات نداره و تازه اذیت هم میشی؟ الان اینجوری نگران هیچ حرف و حدیثی نیستی و لازم نیست هی گوشی ات را چک کنی. با آرامش و تمرکز به کارها و امور روزانه ات می رسی. از پیاده روی لذت می بری، از ناهار خوردنت لذت می بری، با خیال راحت می تونی بیای برای خودت بنویسی یا مطالعه کنی. لازم نیست به هیچ کسی گزارش بدی یا حرف ها و نظرات دیگران را بدونی. دیگرانی که ممکنه حسادت کنند یا حسرتت را بخورند، یا حتی بخوان برات کلاس کار بگذارند و الکی قیافه بگیرند. آدم وقتی توی دنیای درونی خودش باشه آرامش داره و به هیچ کسی هم نیازی نداره. 

خداراشکر که الان خونه ام تمیز و در آرامش هست. خداراشکر برای این روز قشنگ آرام زمستانی. خداراشکر برای گلهای پشت پنجره، خداراشکر برای نور آفتاب که افتاده روی گلها، خداراشکر که غذای خوشمزه خوردم و الان سیرم. خداراشکر که سلامت هستم. خدراشکر که می تونم بیام توی این وبلاگ بنویسم. خداراشکر که خودم و زندگیم و اطرافیانم را دوست دارم و در صلح و آرامش هستم. خداراشکر که کینه هیچ کسی توی دلم نیست. خداراشکر که غنی و بی نیاز هستم. خداراشکر که خدا هست و هوام را داره...

  • ۰۰/۱۱/۱۷
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی