چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

امروز صبح پنج شنبه 5 اسفند 1400 است و 24 فوریه... دو روز پیش تاریخ میلادی رند بود و اونور آبی ها کلی سوژه کرده بودند این تاریخ 20220202 را ... کلا این مسخره بازی ها انگار مد شده همه جای دنیا!!!

دیشب هم کلی با دوستان دبیرستان گپ زدم و بگو و بشنو...هم با یکی دیگه از دوستان قدیمی که مدتی بود باهاش حرف نزده بودم و انگار خیلی دلش گرفته بود و از همه جا رونده مونده شده بود... کمی باهاش همدلی کردم و گفتم زندگی همینه باید همینجوری ادامه داد. گفت با شوهرم دیگه حرفی ندارم و انگار داریم طلاق عاطفی پیدا می کنیم! گفتم خب توی سن و سال ما دیگه این چیزها طبیعیه... بعدشم انگار دوستی نداشت و هیشکی بهش محل نمی گذاشت. مستقیم نگفت ولی از بین حرفهاش معلوم بود احساس تنهایی می کرد و حالش از همه چیز و همه کس گرفته بود. کمی شوخی کردم سر حال بشه... گفتم من در همه حال بالاخره بلدم از زندگیم لذت ببرم. یه جوری هم همش احساس می کنم ازم حسادت می کنه... من باهاش مشکلی ندارم ولی دیگه مثل قبل هم باهاش صاف نیستم. یعنی فکر می کنم یه چیزایی را متوجه نمی شد و حالا حقشه که زمان بگذره و توی یه شرایطی قرار بگیره تا متوجه خیلی چیزا بشه... بهش گفتم توی این دور و زمونه دیگه مهربونی و صداقت و فداکاری و وفاداری و اینا ارزشی نداره... دیگه خریدار نداره... تو هم بی خیال باش و برو هر کاری عشقت می کشه بکن. 

خلاصه در مجموع حالم با خودم خوبه... دارم هی روز به روز بهتر هم میشم. می خوام بیشتر بنویسم. مجموعه نامه ها را کامل کنم.

کلی هم فکر خونه تکونی هستم. ببینم امروز یا فردا میشه یه اتاق دیگه را هم خونه تکونی کنم از هولش دربیام... امید به خدا...

 

  • ۰۰/۱۲/۰۵
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی