چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
  • ۰
  • ۰

قربون چشمات برم...

امروز شنبه 21 اسفند 1400 بود. 

روز خوبی داشتم. الکی خوشحال و امیدوار بودم. صبح با وینگولی کمی چت کردیم و از دستش خندیدم. بعدش به بقیه ی کارهای خونه زندگی رسیدم. خونه دسته گل شد. حس عید نوروز دارم... لذت روزهای آخر اسفند... دم ظهر کمی رفتم پیاده روی و لذت بردم از هوا... لیلا هم گاهی باهام شوخی می کنه و بگو و بخند... سر به سرش می گذارم. 

امروز به دوستان گفتم من تصمیم گرفتم خودم باشم و لذت ببرم از دل عاشقم... دیگه انکار نمی کنم اون حس قشنگ درونم را... خودم را همینجور دوست دارم و دمم گرم! اینجوری با خودم به صلح خیلی قشنگی رسیدم و خیلی حالم خوب شده. 

برای ظهر هم کتلت خوشمزه پختم و نوش جان کردیم و بعدشم کمی نوشتم و به کارام رسیدم و استراحت کردم.

هیچی بهتر از این نیست که آدم خود خودش باشه و از بودن خودش همینجور که هست لذت ببره...

می خوام گاهی راحت بنویسم و حتی قربون صدقه برم... 

امروز توی نوشته ام نوشتم: قربون چشمات برم...

هاها....

  • ۰۰/۱۲/۲۱
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی