چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
  • ۰
  • ۰

جمعه 27 خرداده...

خسته ام... دلم می خواد چند روز بخوابم و هیچ کاری نکنم. دستها و پاها و همه ی روح و جسمم خسته است. چند تا انگشتهام زخم و زیلی شده، بدنم خرد و خمیره... یه زن، یه مادر چقدر باید کار کنه؟! کارهای خونه زندگی که تمومی نداره... پس چه موقع میشه آدم حداقل دو سه روز یه گوشه بیفته و هیشکی باهاش کار نداشته باشه؟ 

فکر کنم نزدیک پریودی هم هستم و برای همین دیگه واقعا روحی و جسمی کم آوردم. ولی هیشکی درک نمی کنه. توی خونه نه شوهر آدم می فهمه و نه بچه ها. هیچ کس درک نمی کنه یه زن 45 ساله ممکنه یه روزهایی جسمی و روحی خسته باشه و حال و حوصله هیچ کاری نداشته باشه. درک نمی کنند یه ذره کارها را بر عهده بگیرند و بگن تو برو استراحت کن. همش شبانه روز طلبکار هستند. منه بدبختی که هیشکی را هم ندارم. نه میشه خونه پدر و مادر برم و نه خواهر و برادر. هیشکی رو ندارم که مثلا بگه نصف روز بیا خونه ی من مهمون باش و بشین هیچ کاری نکن تا من ازت پذیرایی کنم. حسرت به دلم مونده یه جا برم بدون هیچ حرف و نقلی نصف روز ازم پذیرایی کنند و مثلا یه چایی و میوه و ناهار جلوم بگذارند و بدون منت و با عشق بگن بفرما. بعدش هم لازم نباشه بدو بدو برم ظرف بشورم و آشپزخونه شون رو تمیز کنم. 

الان دلم می خواست تنهایی می رفتم توی یه قبرستان پر از دار و درخت و تنهایی می نشستم کنار مرده ها... به سکوت و سکون و خلوتی مرده ها فکر می کردم... به آرامشی که درونش دراز کشیدند. 

از سر و صدا خسته شدم... از شلوغی و بدو بدو خسته شدم... همسرم هر وقت توی خونه باشه یا مدام تلویزیون روشنه یا گوشی دستشه داره توی ایسنتا و یوتیوب فیلم و ویدئو می بینه. حتی سر میز صبحانه و ناهار و شام هم مدام گوشیش روشنه و داره ویدئو می بینه و سر و صدا. اصلا هم قبول نمی کنه که نباید سر میز غذا گوشی آورد. یا نباید همش این سر و صدا توی گوش ما باشه. اعتقادی به هندزفری هم نداره. و خلاصه یه وقتهایی دیگه من دلم می خواد سرم را بکوبم توی دیوار.... 

چرا هیشکی ما را درک نمی کنه؟! چرا هیشکی احترامی به خواسته های دیگران نمی گذاره؟! چرا کسی خستگی منو درک نمی کنه؟! فکر می کنند آدم آهنی هستیم و همینطور باید بی وقفه کار کنیم و خسته نشیم و همیشه هم شاد و پر انرژی باشیم. به قول یه نفر مگه فتوسنتز می کنیم؟ ما زنها از کجا انرژی بگیریم؟ چه کسی حال خوب به ما میده؟ چه کسی برامون کار می کنه؟ فقط همه ازمون انتظار دارند، فقط همه طلبکار هستند.

خلاصه که لعنت به این زندگی! دلم می خواد فحش بدم به همه چی... امروز هیچ کاری هم نمی کنم. هر خری هر کاری می خواد بکنه... 

  • ۰۱/۰۳/۲۷
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی