چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

تلالو آفتاب...

بعضی روزها وقت نمی کنم بیام بنویسم... به جاش وقتی میام بنویسم وقت بیشتری می گذارم... گاهی بعد از نوشتن دلم شعر می خواد... میرم مثلا اسم یه شاعری را سرچ می کنم و همینجور دلی چند تا شعر می خونم... امروز از اون روزایی بود که بعد از چند روز اومدم سراغ لب تاب و نوشتن... دلم شعر خواست... اشعار شمس لنگرودی را سرچ کردم. چند تایی را خوندم... گفتم اینجا هم بگذارم... تقدیم به خودم و اگر کسی گذرش به اینجا میفته :

آرام باش عزیز من ، آرام باش
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو می‌رویم ، چشم‌های مان را می‌بندیم ، همه جا تاریکی است
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون می آوریم
و تلالو آفتاب را می بینیم
زیر بوته ای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری ، طالع می شود

  • ۰۱/۱۱/۰۴
  • رها رها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی