چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

چو تخته پاره بر موج ...

نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

بایگانی

۲۱ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۱

دوشنبه دوم خرداد است.آرام و دنج و بوی کولر و خلاصه یک خرداد آرام...

ولی مصیبت اینه ما هر جا میاییم بنویسیم یه مشکلی پیش میاد. ولی گور پدر همه... من راه خودمو میرم. هر کسی هر غلطی می خواد بکنه و هر فکری می خواد بکنه.

مثلا توی پارک و مسیرهایی که میرم هر جا یه آشنایان و فضول هایی هستند که دلم نمی خواد باهاشون حرف بزنم یا چشم توی چشم بشم. قبلا هی می گفتم جایی برم و ساعتی برم که نبینمشون. ولی حالا میگم گورپدرشون. هر وقت خواستم میرم و خیلی با اعتماد به نفس راه خودمو میرم و نادیده شون می گیرم. بگذار دق بخورند. من که نمی تونم خودمو از زندگی بندازم.

توی بقیه ی جاها هم همینطور . هر جا دلم خواست می نویسم و هر کار دلم خواست می کنم و گور پدر بقیه.

واقعا هم دلیلی نداره با کسانی که دوست ندارم یا انرژی خوبی بهم نمیدن حرف بزنم. یه مدت که محل ندم خودشون خود به خود گم و گور میشن.

دیروز کوتاه با ونیگولی چت کردم ولی نشد که تلفنی حرف بزنیم. بهش گفتنم نشد و پیشاپیش تولدت مبارک و اگه شد که هفته دیگه حرف می زنیم. پنج شنبه تولدشه و نمی دونم تا اون موقع چی میشه... شاید زیادم تحویلش نگیرم و چیزی هم براش ننویسم. کلا من زیادی همه رو تحویل گرفتم همه جوگیر شدند. باید بیشتر روی این تمرکز کنم که زیاد برای کسی نباشم و محل ندم. باید روزی سه نوبت به خودم بگم: تو رو خدا محل نده به خلق خدا!

هاها... امروز صبح اول وقت با ریحانه رفتیم پیاده روی. هوا خیلی خوب بود. دیگه باید همین صبح زود برم پیاده روی که تا گرم نشده برگردم خونه.

دیشب به یه دوستی گفتم به نظرت چرا فلانی و فلانی عاشق من شدند؟! سر به سرش می گذاشتم ولی اون جدی گرفته بود. کلی دلایل مختلف گفت به جز دلایل ظاهری! خنده ام گرفته بود. بعد بهش گفتم فلانی و فلانی که خوشگل هم نیستند. خدایی خیلی زشتند. بازم جدی گرفته بود و هی ازشون تعریف کرد و گفت خوشگل و جذاب هستند! مرده بودم از خنده... خودش را هم جزو خوشگل ها دسته بندی کرد. فقط من جزو زشت ها بودم! هاهاها.... 

کلا برام جالبه توی این هپروتی که هست... هیچی را متوجه نمیشه و فقط دلش به خدا خوشه که خدا هواش را داره. واقعا امیدوارم خدا هواش را داشته باشه. چون ما بنده های خدا بهتره که هوای هیشکی رو نداشته باشیم. می خواهیم هوا داشته باشیم بدتر یا خودمون را داغون می کنیم یا طرف رو!

خلاصه منم و هوایی که فقط خودم توش نفس می کشم. خیلی هم هوای دل انگیزی است و غرق لذت و سرخوشی ام...

به وینگولی گفتم زنگ نزدم گفتم شاید شرایط برات مناسب نیست. کلی خندید و گفت اینو دوست داشتم. فکر کردی مثلا با کی دارم برمیگردم از مهمونی؟ گفتم همین دیگه ! واقعا نمی دونم اخر شب داری از مهمونی برمیگردی کی به کیه؟! خندیدیم... گفتم یادته یکی بود می خواست برسونتت؟ گفت اررره! گفتم خب برو به همون بگو بیاد برسونتت الان!

کلا دنیای قشنگیه.... دنیای خر تو خر قشنگی که ما غرق هستیم توی روزهای قشنگ خردادی اش.... 

  • رها رها