چند روزه خیلی دلتنگ و پریشانم ... دیگه انگار برام قابل تحمل نیست ... هی فکر می کنم که باید چیکار کنم ؟! چرا اخه ؟! چرا اینجوری شد ؟! دیروز دوباره براش یه ایمیل فرستادم . گفتم لطفا جوابم رو بده ... گفتم منتظرتم ... فعلا که جوابی نداده ... دیشب تا صبح پریشون بودم و خوابم نبرد ... هر وقت هم یه ذره چشمهام گرم می شد خوابهای درهم برهم می دیدم و از خواب می پریدم . جوری که دیگه مرز خواب و بیداری رو تشخیص نمی دادم ... حدود ساعت 2 نصف شب بود که دیدم خوابم نمی بره ، گوشیم رو از کنار تخت برداشتم و توی تاریکی دوباره چک کردم ... ببینم جوابی نداده ؟! دیدم نخیر خبری نیست ... گوشی رو گذاشتم کنار و سعی کردم بخوابم ...
توی ایمیلم گفتم بازم برات می نویسم ... ولی واقعا نمی دونم اصلا ایمیلهام رو می خونه یا نه ؟! کلا یه جایی گیر افتادم که نمی دونم باید چیکار کنم ... انگار توی یه دریای عمیقی غرق شدم که دیگه راه برگشتی نداره ... ولی هنوز امیدوارم ... می دونم دوسم داره ... می دونم فراموشم نمی کنه ... می دونم که بالاخره برمی گرده ...
برگرد عشقم ... دلم تنگ شده برای صدای غش غش خنده هات ...